• روز دوم محرم
    در این روز حر بن یزید ریاحى نامه‏اى به عبیدالله بن زیاد نوشت و در آن نامه او را از ورود امام حسین علیه‏السلام به کربلا آگاه ساخت.(7)

    دعاى امام علیه‏السلام
    امام علیه‏السلام فرزندان و برادران و اهل‌بیت خود را جمع کرد و بعد نظرى بر آنها انداخت گریست و گفت: خدایا! ما عترت پیامبر تو محمد صلى الله علیه و آله و سلم هستیم، ما را از حرم جدمان راندند، و بنى امیه در حق ما جفا روا داشتند. خدایا حق ما را از ستمگران بستان و ما را بر بیدادگران پیروز گردان. (8)و (9)
    ام کلثوم علیهاالسلام به امام علیه‏السلام گفت: اى برادر! احساس عجیبى در این وادى دارم و اندوه هولناکى بر دل من سایه افکنده است.
    امام حسین علیه‏السلام خواهر را تسلى داد.(10)

    سخنان امام علیه‏السلام    
    امام علیه‏السلام پس از ورود به سرزمین کربلا به اصحاب خود فرمود:
    "الناس عبید الدنیا و الدین لعق على السنتهم یحوطونه ما درت معایشهم فاذا محصوا بالبلأ قل الدیانون.(11)
    مردم، بندگان دنیا هستند و دین را همانند چیزى که طعم و مزه داشته باشد، مى‏انگارند و تا مزه آن را بر زبان خود احساس مى‏کنند آن را نگاه مى‏دارند و هنگامى که بناى آزمایش باشد، تعداد دینداران اندک مى‏شود.
    به دنبال اطلاع عبیدالله از ورود امام علیه‏السلام به کربلا، نامه‏اى بدین مضمون به حضرت نوشت: به من خبر رسیده است که در کربلا فرود آمده‏اى، و امیرالمؤمنین یزید! به من نوشته است که سر بر بالین ننهم و نان سیر نخورم تا تو را به خداوند لطیف و خبیر ملحق کنم! و یا به حکم یزید بن معاویه باز آیى! والسلام.

    نامه امام علیه‏السلام به اهل کوفه


    امام علیه‏السلام دوات و کاغذ طلب کرد و خطاب به تعدادى از بزرگان کوفه که مى‏دانست بر رأى خود استوار مانده‏اند، این نامه را نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم از حسین بن على به سوى سلیمان بن صرد و مسیب بن نجبه و رفاعة بن شداد و عبدالله بن وال و گروه مؤمنین، اما بعد، شما مى‏دانید که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در حیات خود فرمود: هر کس سلطان ستمگرى را ببیند که حرام خدا را حلال نماید و پیمان خود را شکسته و با سنت من مخالفت مى‏کند و در میان بندگان خدا با ظلم و ستم رفتار مى‏نماید، و اعتراض نکند قولا و عملا، سزاوار است که خداى متعال هر عذابى را که بر آن سلطان بیدادگر مقدر مى‏کند، براى او نیز مقرر دارد، و شما مى‏دانید و این گروه (بنى امیه) را مى‏شناسید که از شیطان پیروزى نموده و از اطاعت خدا سرباز زده، و فساد را ظاهر و حدود الهى را تعطیل و غنائم را منحصر به خود ساخته‏اید، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده‏اند.
    نامه‏هاى شما به من رسید و فرستادگان شما به نزد من آمدند و گفتند که شما با من بیعت کرده‏اید و مرا هرگز در میدان مبارزه تنها نخواهید گذارد و مرا به دشمن تسلیم نخواهید کرد، حال اگر بر بیعت و پیمان خود پایدارید که راه صواب هم همین است، من با شمایم و خاندان من با خاندان شما و من پیشواى شما خواهم بود؛ و اگر چنین نکنید و بر عهد خود استوار نباشید و بیعت مرا از خود برداشتید، به جان خودم قسم که تعجب نخواهم کرد، چرا که رفتارتان را با پدرم و برادرم و پسر عمویم مسلم، دیده‏ام، هر کس فریب شما خورد ناآزموده مردى است. شما از بخت خود رویگردان شدید و بهره خود را در همراه بودن با من از دست دادید، هر کس پیمان شکند، زیانش را خواهد دید و خداوند به زودى مرا از شما بى‌نیاز گرداند، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.»(12)
    امام علیه‏السلام نامه را بست و مُهر کرد و به قیس بن مسهر صیداوى داد(13) تا عازم کوفه شود، و چون امام علیه‏السلام از خبر کشته شدن قیس مطلع گردید گریه در گلوى او پیچید و اشکش بر گونه‏اش لغزید و فرمود: «خداوندا! براى ما و شیعیان ما در نزد خود پایگاه والایى قرار ده و ما را با آنان در جوار رحمت خود مستقر ساز که تو بر انجام هر کارى قادرى.» (14)و (15)
    سپس امام حمد و ثناى الهى را بجا آورد و بر محمد و آل محمد درود فرستاد و همان خطبه‏اى را که ما در منزل ذى حسم از آن بزرگوار نقل کردیم ایراد فرمود.(16)

    اظهارات یاران امام علیه‏السلام


    پس از سخنان امام، زهیر بپاخاست و گفت: اى پسر رسول خدا! گفتار تو را شنیدیم، اگر دنیاى ما همیشگى و ما در آن جاویدان بودیم، ما قیام با تو و کشته شدن در کنار تو را بر ماندن در دنیا مقدم مى‏داشتیم.
    سپس بریر(17) برخاست و گفت: یا بن رسول الله! خدا به وسیله تو بر ما منت نهاد که ما در رکاب تو جهاد کنیم و بدن ما در راه تو قطعه قطعه شود و جد بزگوارت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در روز قیامت شفیع ما باشد.(18)
    و بعد، نافع بن هلال از جا بلند شد و عرض کرد: اى پسر رسول خدا! تو مى‏دانى که جدت پیامبر خدا هم نتوانست محبت خود را در دل‌هاى همه جاى دهد و چنانچه مى‏خواست، همه فرمان‏پذیر او نشدند، زیرا که در میان مردم، منافقانى بودند که نوید یارى مى‏داند ولى در دل، نیت بیوفائى داشتند؛ این گروه، در پیش روى از عسل شیرین‏تر و در پشت سر، از حنظل تلخ‏تر بودند! تا خداى متعال او را به جوار رحمت خود برد؛ و پدرت على علیه‏السلام نیز چنین بود، گروهى به یارى او برخاستند و او با ناکثین و قاسطین و مارقین قتال کرد تا مدت او نیز به سر آمد و به جوار رحمت حق شتافت؛ و تو امروز نزد ما بر همان حالى! هر کس پیمان شکست و بیعت از گردن خود برداشت، زیانکار است و خدا تو را از او بى نیاز مى‏گرداند، با ما به هر طرف که خواهى، به سوى مغرب و یا مشرق، روانه شو، به خدا سوگند که ما از قضاى الهى نمى‌هراسیم و لقاى پروردگار را ناخوش نمى‌داریم و ما از روى نیت و بصیرت هر که را با تو دوستى ورزد، دوست داریم، و هر که را با تو دشمنى کند، دشمن داریم.(19)

    نامه عبیدالله به امام علیه‏السلام
    به دنبال اطلاع عبیدالله از ورود امام علیه‏السلام به کربلا، نامه‏اى بدین مضمون به حضرت نوشت: به من خبر رسیده است که در کربلا فرود آمده‏اى، و امیرالمؤمنین یزید! به من نوشته است که سر بر بالین ننهم و نان سیر نخورم تا تو را به خداوند لطیف و خبیر ملحق کنم! و یا به حکم یزید بن معاویه باز آیى! والسلام.
    چون این نامه به امام رسید و آن را خواند، آن را پرتاب کرده فرمود: رستگار نشوند آن گروهى که خشنودى مخلوق را به چشم خالق خریدند.
    فرستاده عبیدالله گفت: اى ابا عبدالله! جواب نامه؟
    امام فرمود: این نامه را جوابى نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهى و ثابت است.
    چون قاصد نزد عبیدالله بازگشت و پاسخ امام را بگفت، این زیاد بر آشفت و به سوى عمر بن سعد نگریست و او را به جنگ حسین فرمان داد.
    عمر بن سعد که شیفته ولایت «رى» بود، از قتال با حسین علیه‏السلام عذر خواست.
    عبیدالله گفت: پس آن فرمان ولایت رى را باز پس ده!
    عبیدالله بن زیاد اندکى قبل از این واقعه دستور داده بود تا عمر بن سعد به سوى دستبى(20) همراه با چهار هزار سپاهى حرکت کند زیرا دیلمیان بر آنجا مسلط شده بودند، و ابن زیاد فرمان امارت رى را به نام عمر بن سعد نوشته بود، عمر بن سعد هم در حمام اعین(21) خود را آماده حرکت کرده بود که خبر حرکت امام به سمت کوفه به ابن زیاد رسید و او عمر بن سعد را طلب کرد و گفت: باید به جانب حسین روى و چون از این مأموریت فراغت یافتى، آنگاه به سوى رى روانه شو!
    به همین جهت عمر بن سعد که انصراف از حکومت رى براى او بسیار ناگورا بود به ابن زیاد گفت: امروز را به من مهلت ده تا بیندیشم!
    عبیدالله بن زیاد شخصى را به نام سوید بن عبدالرحمن فرمان داد تا در این مسأله (فرار از جنگ) تحقیق کند و متخلفان را نزد او برد، و او یک نفر شامى را که براى انجام امر مهمى از لشکرگاه به کوفه آمده بود، گرفته و نزد عبیدالله برد و او دستور داد سر آن مرد شامى را از تنش جدا نمایند تا کسى دیگر جرأت سرپیچى از دستورات او را نکند! نوشته‏اند که آن مرد شامى براى طلب میراث به کوفه آمده بود!نوشته‏اند که: عمر بن سعد از سر شب تا سحر در اندیشه این کار بود و با خود مى‏گفت:
    "اترک ملک الرى و الرى رغبتى‌ام ارجع مذموما بقتل حسین و فى قتله النار التى لیس دونها حجاب و ملک الرى قوْ عینى." (22) و(23)
    سپس با اهل مشورت این مسأله را در میان گذاشت، همه او را از جنگ با حسین بن على علیه‏السلام نهى کردند، و حمزة بن مغیره فرزند خواهرش به او گفت: تو را به خدا از این اندیشه در گذر زیرا مقاتله با حسین، نافرمانى خداست و قطع رحم کردن است، به خدا سوگند که اگر همه دنیا از آن تو باشد و آن را از تو بگیرند بهتر است از آن که به سوى خدا بشتابى در حالى که خون حسین بر گردن تو باشد.
    عمر بن سعد گفت: همین کار را انجام خواهم داد انشأ الله!

    عمار بن عبدالله
    عمار بن عبدالله از پدرش نقل کرده است که: بر عمر بن سعد وارد شدم در حالى که عازم به سوى کربلا بود، به من گفت: امیر، مرا فرمان داده است به سوى حسین حرکت کنم. من او را از این کار نهى کردم و گفتم: از این قصد باز گرد! هنگامى که از نزد او بیرون آمدم شخصى نزد من آمد و گفت: عمر بن سعد مردم را به جنگ با حسین فرا مى‏خواند؛ به نزد او رفتم در حالى که نشسته بود، چون مرا دید روى از من گرداند، دانستم که عازم حرکت است و از نزد او بیرون آمدم.
    عمر بن سعد نزد ابن زیاد رفت و گفت: مرا بدین مسئولیت گماردى و در ازاى آن، ولایت رى را به من اعطا کردى، و مردم هم از این معامله آگاهند، ولى پیشنهادى دارم و آن این است که عده‏اى از اشراف کوفه هستند که در این مقاتله به همراهى آنان نیاز دارم! آنها را نزد خود فراخوان تا سپاه مرا در این مسیر همراهى باشند. سپس نام تعدادى از اشراف کوه را ذکر کرد، عبیدالله بن زیاد گفت: ما در این که چه کسى را خواهیم فرستاد، از تو نظر خواهى نخواهیم کرد! اگر با این گروه که همراه تو هستند، از عهده انچام این مأموریت بر مى‏آیى که هیچ، در غیر این صورت باید از امارت رى چشم بپوسى!
    عمر بن سعد چون پافشارى عبیدالله را مشاهده کرد گفت: خواهم رفت.(24)

  • نزول امام حسین علیه‏السلام به زمین کربلا(1) روز پنجشنبه دوم محرم سال شصت و یک بوده است.(2)
    در مقتل ابى اسحاق اسفراینى آمده است که: امام علیه‏السلام با یارانش سیر مى‏کردند تا به بلده‏اى رسیدند که در آنجا جماعتى زندگى مى‏کردند، امام از نام آن بلده سؤال نمود.
    پاسخ دادند: «شط فرات» است...

    مصائب روزهای محرم,بلایای دهه اول محرم, امام موسی کاظم

    .
    آن حضرت فرمود: آیا اسم دیگرى غیر از این اسم دارد؟
    جواب دادند: «کربلا».
    پس گریست و فرمود: این زمین، به خدا سوگند زمین کرب و بلا است! سپس فرمود: مشتى از خاک این زمین را به من دهید، پس آن را گرفته بو کرد و از گریبانش مقدارى خاک بیرون آورد و فرمود: این خاکى است که جبرئیل از جانب پرودگار براى جدم رسول خدا آورده و گفته که این خاک از موضع تربت حسین است، پس آن خاک را نهاد و فرمود: هر دو خاک داراى یک عطر هستند!
    در تذکره سبط آمده است که امام حسین پرسید: نام این زمین چیست؟
    گفتند: «کربلا». پس گریست و فرمود: کرب و بلأ. سپس فرمود: ام سلمه مرا خبر داد که جبرئیل نزد رسول خدا بود و شما هم نزد ما بودى، پس شما گریستى، پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن! من شما را رها کردم، پیامبر شما را در امان خودش نشاند، جبرئیل گفت: آیا او را دوست دارى؟ فرمود: آرى! گفت: امت تو او را خواهند کشت، و اگر مى‏خواهى تربت آن زمین که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم! پیامبر فرمود: آرى! پس جبرئیل زمین کربلا را به پیامبر نشان داد.
    در روایتى آمده است که آن حضرت فرمود: ارض کرب و بلأ، سپس فرمود: توقف کنید و کوچ مکنید! اینجا محل خوابیدن شتران ما، و جاى ریختن خون ماست، سوگند به خدا در این جا حریم حرمت ما را مى‏شکنند و کودکان ما را مى‏کشند و در همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا به همین تربت وعده داده و در آن تخلف نخواهد شد.و چون به امام حسین علیه‏السلام گفته شد که این زمین کربلاست، خاک آن زمین را بوئید و فرمود: این همان زمین است که جبرئیل به جدم رسول خدا خبر داد که من در آن کشته خواهم شد.(3)
    سید ابن طاووس گفته است: امام علیه‏السلام چون به زمین کربلا رسید پرسید: نام این زمین چیست؟ گفته شد: «کربلا».
    فرمود: پیاده شوید! این مکان جایگاه فرود بار و اثاثیه ماست، و محل ریختن خون ما، و محل قبور ماست، جدم رسول خدا مرا چنین حدیث کرده است.(4)
    گر نام این زمین به یقین کربلا بود   اینجا محل رفتن خون ما بود
    و در روایتى آمده است که آن حضرت فرمود: ارض کرب و بلأ، سپس فرمود: توقف کنید و کوچ مکنید! اینجا محل خوابیدن شتران ما، و جاى ریختن خون ماست، سوگند به خدا در این جا حریم حرمت ما را مى‏شکنند و کودکان ما را مى‏کشند و در همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا به همین تربت وعده داده و در آن تخلف نخواهد شد.(5)
    سپس اصحاب امام پیاده شدند و بارها و اثاثیه را فرود آوردند، و حر هم پیاده شد و لشکر او هم در ناحیه دیگرى در مقابل امام اردو زدند.(6)

  • دانلودآهنگ زیبای مرگ برآمریکا ازحامد زمانی

     

    % دانلود آهنگ حامد زمانی به نام مرگ بر آمریکا

     

    اینم آدرس دانلودش نوش جان


    http://uplod.ir/mu4x3mr01cdx/Hamed_Zamani_-_Down_With_America.flv.htm

     

     

     

  • روز آخر ذو الحجه:آخرين روز سال عربها است،سيّد در كتاب»اقبال«براساس يك روايت ذكر كرده است‏ كه دو ركعت نماز بجا آورد،و در هر ركعت سوره«حمد»يك مرتبه و ده مرتبه قل هو اللّه احد و ده مرتبه اية الكرسىّ را بخواند و پس از نماز بگويد:

    اللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنِي عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ وَ نَسِيتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ وَ دَعَوْتَنِي إِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرَائِي عَلَيْكَ اللَّهُمَّ فَإِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لِي وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنِّي وَ لا تَقْطَعْ رَجَائِي مِنْكَ يَا كَرِيمُ

    خدايا آنچه در اين سال انجام دادم،از عملى كه مرا از آن نهى كردى،و به آن راضى نبودم،و من آن را فراموش كردم،ولى تو فراموشش ننمودى،و پس از گستاخى‏ام بر تو،مرا به توبه دعوت كردى،خدايا من از تو آمرزش مى‏خواهم،پس مرا بيامرز،و آنچه‏ انجام دادم از عملى كه به تو نزديكم كند،از من قبول كن،و اميدم را از خودت قطع مكن اى كريم.
    چون اين را بگويد،شيطان‏ فرايد مى‏زند:واى بر من،آنچه در اين سال عليه او رنج بردم،همه را خراب كرد،و سالى كه گذشت براى او گواى مى‏دهد،كه‏ سالش را ختم به خي
    ر نمود.

  •  

    با سلام خدمت  روفقا.وبگردای عزیزودوستداشتنی.همشهریان عزیز و اعضای کانون اول شرمنده از دیر کرد آپدیت وبلاگ.دوم تسلیت بابت محرم و شهادت یکی از مردان بزرگ اسلام  که از خود و خانواده خود برای اسلام گذشت کرد تا امروز من و شما اسلام واقعی را ببینیم.

     

     

    انشاء الله بعداز اتمام شدن مراسم تمام عکسهای محرم سنخواست را روی وبلاگ میگذارم تا استفاده کنید.

                                 

          مر30

  • روز آخر ذی الحجه

     

    السلام علیک یا فاطمه
    الزهرا

     

    در این روز دو رکعت نماز روایت شده که اهل مراقبت آن را مهم
    می شمارند. در هر رکعت یک بار حمد و ده بار ((قل هو الله احد)) و ده بار ((آیه
    الکرسی)) و بعد از نماز هم این دعا را می خوانیم : (( اللهم ما عملت فی هذه السنه
    من عمل نهیتنی عنه و لم ترضه و نسیته و لم تنسه و ... ))

     
  • روز آخر ذی الحجه

     

    السلام علیک یا فاطمه
    الزهرا

     

    در این روز دو رکعت نماز روایت شده که اهل مراقبت آن را مهم
    می شمارند. در هر رکعت یک بار حمد و ده بار ((قل هو الله احد)) و ده بار ((آیه
    الکرسی)) و بعد از نماز هم این دعا را می خوانیم : (( اللهم ما عملت فی هذه السنه
    من عمل نهیتنی عنه و لم ترضه و نسیته و لم تنسه و ... ))

     

    سفارش شبیه به این کار در روایات دیگر هم آمده ، مثلا در
    روایات دیگر بصورت عموم سفارش شده به جبران اعمال یک روز یا یک ماه در آخر آن . و
    چه بهتر که در پایان سال اعمال یک ساله را جبران نماییم.

     

    نکته مهم در این موضوع همان شکر خدای بزرگ در این روز می
    باشد زیرا که این هم نعمتی از خدای متعال است ،که به بنده خود بار دیگر اجازه توبه
    و بازگشت داده است .

     

    در روایتی آمده است : (( کسی که این نماز و این دعا را
    بخواند شیطان می گوید وای بر او ، تمام زحمات یکساله مرا به باد داد و سال گذشته
    نیز به خیر او گواهی می دهد . ))

     

    در این روز با شرمندگی به پیش حضرت دوست رفته و از تمام
    اعمال ناصحیح خود طلب مغفرت کرده و شکر خدای متعال را می کنیم با تمام ناتوانی خود
    ، که همچنین فرصتی را در اختیار ما قرار داده است .

     

    التماس دعا

  • لحظه شماری عاشقان برای محرم...............

     

     

     

     

     


  • <اعلام برنامه های هیئت عاشقان در محرم 92

     


     

     

    1-سر زدن به خانه های عزادار در روز اول محرم

     

    2-دعوت مداح اهل بیت آقای مسعود پیروزی از استان گلستان

     

     

     

     

     

     

    3-دعوت ذاکر اهل بیت آقای ولی الله قاسمپور از بجنورد برای عاشورای حسینی

     

    4-دعوت  مداح اهل بیت آقای رضا رستمی شاگرد آقای قاسمپور 

     

     

    5-دعوت عاشقان ونوکران امام حسین(ع) باپیامک از طریق اینترنت

     

     

    6-پذیرای از عاشقان امام حسین(ع)(شام دادن به سیه پوشان امام حسین)

     

     

    7-زنجیر زنی عاشقان از  هیئت تا مسجد امام خمینی(ره)

     

     

    8-پذیرای مجدداز نوکران امام حسین(ع)بعداز مراسم سینه زنی وزنجیر زنی

     

    9-خریدوتعمیرطبل ریز.بزرگ وسنج

  • یک کاروان دل به سویت
    تو رهروی سوی فردا
    دارد می آید محرم
    ماه پر از یاد مولا


    دارد می آید محرم
    ماه مساجد، تکایا
    ماه غم و اشک و ماتم
    بر غربت ابن زهرا

     
    دارد می آید محرم
    ماه همیشه سیه پوش
    ماهی که هر انقلابی
    از یاد آن گشته پرجوش

     
    دارد می آید محرم
    ماه وفا قدر عباس
    ماه شکوه و حماسه
    و قله ی عقل و احساس

    دارد می آید محرم
    ماه حسین و علمدار
    هیهات از هرچه ذلت
    از زندگانی چو مردار


    هیهات از هرچه بیعت
    با هر یزید زمانه
    از مسلک اهل کوفه

    از اشک بی پشتوانه

    دارد می آید محرم
    و کربلا کل دنیاست
    شمر و اباالفضل و هانی
    نقش من و تو همین هاست

    باید که خود را بیابیم
    ما در کدامین سپاهیم؟
    یا در عمل اهل حقیم
    یا آنکه اهل تباهیم
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد

عکس

درباره سايت

  • مجموعه محبان در سال 1428هجری قمری(1385خورشیدی) تحت عنوان هیئت عاشقان حیسنی و با تعداد معدودی از جوانان شهر و ریش سفیدان شروع به فعالیت کرد. و از همان ابتدا با در نظر گرفتن نیاز جوانان به مسائل فرهنگی اقدام به برنامه ریزی نمود که در ابتدا بصورت اردوهای زیارتی – فرهنگی ، مراسمات مذهبی «ایام محرم – ایام فاطمیه(س) و ...» برای تقویت و رشد این جوانان شروع شد. در ابتدا ورود به این جمع بصورت فردی و تحت عنوان هیئت صورت می گرفت و الحمدا... به عنایات خاصه امام زمان(عج) با موفقیت انجام پذیرفت و در نهایت منجر به تربیت افرادی شد که امروزه به عنوان مربی در مجموعه شروع به فعالیت می کنند. بعد از رشد تقریبی مجموعه از لحاظ نیرو و رشد تربیتی افراد مجموعه شروع به فعالیت در میان مدارس راهنمایی و دبیرستان های منطقه کرد که با موفقیت همراه بود و در سال 1387-1386 اولین ورود تربیتی افراد از مدارس به جمع را شاهد بودیم که هم اینک به عنوان مربی در کانون فعالیت می کنند.درحال حاضر این کانون دو تیم فوتسال در رده های سنی(جوانان- بزرگسال)دارد که سال 90در جام رمضان تیم بزرگسال قهرمان و جوانان چهارم شد.

آخرين عناوين

عکس

نويسندگان

کانون محبان حسینی سنخواست

عاشقان حسینی بزرگ ترین هیئت سینه زنی وزنجیر زنی شهر سنخواست